سرگرمی درکنار تربیت
اما این بحث ها ناامید کننده نیست.حرف ما را باور کنید!زیرا نقطه ای روشن و درخشان به نام امید،درپایان این تونل ناامیدی و یأس تربیتی وجود دارد.تربیت امری مشقّت بار و پرزحمت نیست.بچّه ها می توانند درجهتی رشد کنند تا درآینده افرادی مسئول و با تفکّری درست باشند.ما می توانیم بدون آن که شاهد کابوسی هجده ساله باشیم،به آنها در راه ارتقاء مسئولیت پذیری کمک کنیم.
تربیت با عشق و منطق تماماً در مورد رشد و پرورش کودکانی مسئولیت پذیر است.و این درحقیقت همان فلسفه ی برنده-برنده،می باشد.والدین برنده هستند،زیرا با شیوه ای سالم و درست،عشق و محبّت خود را به فرزندشان تقدیم می کنند،و با روش و برخوردی صحیح بدون توسل به خشونت و تهدید که باعث افزایش رفتار مُتمرِّدانه و سرکشانه در کودکان می شود،آنها را تحت کنترل و نفوذ خود در می آورند.ازطرف دیگر،بچّه ها نیز برنده هستند،چون در سنین اوّلیه ی زندگی،با حل مشکلات شان، مسئولیت پذیری و منطق حاکم برزندگی را می آموزند.بنابراین کودکان خود به تنهایی،ابزارهای لازم را برای رویارویی و مبارزه با دنیای واقعی به دست می آورند.
والدین و فرزندان می توانند رابطه ای توأم بااحترام متقابل و براساس عشق و اعتماد را پایه گذاری کنند.معامله ای ازاین بهتر نمی شود!در تربیت با عشق و منطق،سرگرمی درکنار تربیت قرار می گیرد و چاشنی آن می شود.
هدف دست یافتنی:پرورش کودکانی مسئول
درحقیقت،تمامی والدین عزیز اساساً با این چالش روبه رو هستند:چگونه می توانیم فرزندانی سربلند و پرافتخار دراین دنیای بزرگ،پرورش دهیم؟هر پدر و مادرمهربان و صادقی،برای نیل به این هدف،از هیچ تلاشی فروگذاری نمی کند.هدف این است که باید فرزندان عزیز خود را به نحوی پرورش دهیم،تا به جای وابستگی به ما،به سوی استقلال گام بردارند-یعنی به جای آن که تحت کنترل باشند،خود کنترل را به دست گیرند.
بنابراین باید با این مسئله ی پیچیده مواجه شویم که درهر مقطعی عامل زمان و تغییرات و تحولات زودگذرسنی،زندگی فرزندان مان را تحت الشعاع قرار می دهد و این که کودکان مسئول،تنها افرادی هستند که قدرت رویارویی با دنیای واقعی را دارند.جوانان و -حتی بچّه های کوچک تر-درهر زمان یا در هر مکانی،درحال مبارزه بین مرگ و زندگی قرار دارند،زیرا در مقاطع مختلف سنی، عواملی خطرآفرین،زندگی کودک و یا نوجوان و جوان را تهدید می کند.عواملی چون موادمخدّر،جنون سرعت هنگام رانندگی،مشروبات الکلی و بسیاری از فشارها و وسوسه های زندگی،که تمامی این عوامل را از دوران کودکی جوان نشأت می گیرد.آمار خودکشی در جوانان،رابطه ی مستقیمی با برخوردهای خشونت آمیز والدین دارد.